نگاه شکسته | شعری از علی عبداللهی

دار است

درخت‌های این حوالی

و کوه‌وکمر

یخزار سیاه و

جهنم‌‌ ـ دره‌ی افسوس.

 

کسی تابلوها را چرخانده شاید

یا هی راه‌ها را

دارد لوله می‌کند و

دوباره برعکس باز…

 

هر چه می‌رویم

جنب نمی‌خوریم از جا

هر چه پیش‌تر، روباه‌ها بیشتر

و سرنوشت‌مان

دُم یکی از آن‌ها.

 

قرار بود

به عدن برویم

از عدم سر درآوریم

آسمان بالاسرمان

سرخ‌تر می‎‎‌شود هر لحظه

شما اعتنا نکنید

به نوشته‌ی پشت صندلی

لطفاً با راننده حرف بزنید!

 

منبع: مجموعه شعر «سایبان سرخ»، علی عبداللهی، نشر چشمه

پیشنهاد خواندن:
» اشعار کامل شاعر
» اشعار این کتاب

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *