نغمه‌ی درد

فهرست محتوای مقاله

در منی و این همه ز من جدا

با منی و دیده‌ات به سوی غیر

بهر من نمانده راه گفت‌وگو

تو نشسته گرم گفت‌وگوی غیر

 

غرق غم دلم به سینه می‌تپد

با تو بی‌قرار و بی‌ تو بی‌قرار

وای از آن دمی که بی‌خبر ز من

بر کشی تو رخت خویش از این دیار

 

سایه‌ی توام به هر کجا روی

سر نهاده‌ام به زیر پای تو

چون تو در جهان نجسته‌ام هنوز

تا که برگزینمش به جای تو

 

شادی و غم منی به حیرتم

خواهم از تو… در تو آورم پناه

موج وحشی‌ام که بی‌خبر ز خویش

گشته‌ام اسیر جذبه‌های ماه

 

گفتی از تو بگسلم… دریغ و درد

رشته‌ی وفا مگر گسستن‌ست؟

بگسلم ز خویش و از تو نگسلم

عهد عاشقان مگر شکستنی‌ست؟

 

دیدمت شبی به خواب و سرخوشم

وه… مگر به خواب‌ها ببینمت

غنچه نیستی که مست اشتیاق

خیزم و ز شاخه‌ها بچینمت

 

شعله می‌کشد به ظلمت شبم

آتش کبود دیدگان تو

ره مبند… بلکه ره برم به شوق.

در سراچه‌ی غم نهان تو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *